دانشجو: علی اصغر تقیپور تروجنی
دکتری علامه طباطبایی / بهمن ماه ۱۴۰۰
استاد: آقای دکتر حسن بشیر
هیچ کسی حق ندارد اسم فرزندش را محمد بگذارد
نظریه ۱
نظریه ارتباط همفرهنگی به تعامل حاکمان و تابعان اشاره میکند. دیدگاه اعضای گروههای تابع (رنگین پوستان، زنان، افراد معلول، افراد دهک پایین جامعه، و سایر اقلیتها) را مورد حمایت قرار میدهد. جنبه دیگر ارتباط همفرهنگی ارتباطات درونگروهی مثل تعامل یک زن ناتوان آفریقایی با یک زن سالم امریکایی- افریقائی است. این نظریه به ساختارهای حاکم و طرد تمرکز میکند و سعی میکند از مظلومان دفاع کند.
نظریة همفرهنگی به دنبال جاانداختن روشهایی است تا افرادی که به طور سنتی در جریان ارتباطات اجتماعی حاکم بر زندگی به حاشیه راندهشدهاند صدا یابند.
سه خاستگاه فکری نظریة همفرهنگی:
نظریه گروه خاموش (muted group theory)
نظریه دیدگاه (standpoint theory)
نظریه پدیدارشناسی فرهنگی (cultural phenomenology theory)
از دیدگاه پدیدارشناسی، نظریه همفرهنگی از یک روش ذهنی (هرمنوتیک) به وجود آمده است.
پنج فرضیه اصلی نظریه همفرهنگی از این قرارند:
۱– وجود سلسله مراتب در جامعه
۲– اعضا گروه غالب بر اساس میزان نفوذشان قدرت را تصاحب میکنند.
۳– ساختارهای ارتباطی حاکم بطور مستقیم یا غیر مستقیم از پیشروی آن اشخاص که تجارب زندگی آنها در سیستم ارتباطی عمومی منعکس نمیشوند،جلوگیری میکنند.
۴– تجارب اعضا گروه همفرهنگ متفاوت خواهد بود.
۵- اعضا گروه همفرهنگ بطور راهبردی و هدفمند روشهای عملی ارتباطی معینی را با مذاکره درباره ساختاری توانفرسا تطبیق میدهند.
برای مثال این نظریه میتوان به مسئله اقلیتهای مسلمان در غرب و اسلامهراسی اشاره کرد. اخیرا کاندیدای دست راستی در فرانسه اعلام کرده است اگر به عنوان رییس جمهور انتخاب شود نامگذاری محمد را ممنوع خواهد کرد. یعنی هیچ کسی حق ندارد اسم فرزندش را محمد بگذارد. مهاجر مسلمان معتقدی را فرض کنیم که برای تحصیل به فرانسه رفته و یا در گذشته همراه خانواده به فرانسه آمده. حالا او ازدواج کرده است و فرزندی از طرف خدا به او رسیده است. حالا اگر او توان نامگذاری دلخواه کودکش را نداشته باشد یعنی او از ابراز بیان هویتی خود باز داشته شده است. همچنین بحث ممنوع شدن حجاب در جامعه فرانسه هم از دیگر موضوعات مربوط است. حجاب برای دست راستیهای محافظهکار نوعی تبلیغ محسوب میشود. یعنی طبق فرضیه دو نظریه همفرهنگی «ساختارهای ارتباطی حاکم بطور مستقیم یا غیر مستقیم از پیشروی آن اشخاص که تجارب زندگی آنها در سیستم ارتباطی عمومی منعکس شود جلوگیری میکنند».
نظریه ۲
نظریه همسازی گفتار (SAT) به منظور توضیح برخی از محرکهای تغییر و تحولات خاص در الگوهای گفتاری افراد طی برخوردهای اجتماعی و برخی از پیامدهای اجتماعی ناشی از این برخوردها طرحریزی شد، به ویژه اینکه به منظور تشریح فرآیندهای شناختی و مؤثر زیربنایی در همگرایی و واگرایی گفتار، روی کار آمد.
نظریه همسازی ارتباطات (CAT) به منزله یک نظریه چندمنظوره است که ارتباطات را از لحاظ عینی و ذهنی بیان میکند و بر ویژگیهای میانفردی و میانگروهی متمرکز میباشد.
ارتباطات نه تنها به تبادل اطلاعات قابل ارجاع میپردازد؛ بلکه مربوط به روابط میانفردی و میانگروهی است که در کنترل ابزار ارتباطی قرار دارد.در پس انتخابهای زبانشناسانه ضمیر خودآگاه و یا ناخودآگاه گویندگان چه انگیزه و یا نیتهایی قرار دارد؟ و شنوندگان چگونه این انتخابها را درک کرده و نسبت به آنها واکنش نشان میدهند.
درواقع تولید و دریافت دو بعد اساسی ارتباط هستند که براساس آنها نظریه همسازی گفتار (SAT) در وهله اول استراتژیهای اصلی همسازی، همگرا و واگرا را بررسی و آزمایش میکند.
همگرایی بهعنوان یک استراتژی تعریف میشود که بهواسطه آن، افراد رفتار ارتباطیشان را به روشی انتخاب میکنند که شبیه به رفتار کلامی مخاطبشان باشد، و بالعکس، استراتژی واگرایی موجب تأکید بر تفاوتهایی میان خود و دیگری میشود و بر روی آن تمرکز دارد. حفظ و نگهداری نیز یک استراتژی مشابه واگرایی است که در آن فرد روی سبک شخصی خودش، صرفنظر از رفتار ارتباطی میان مخاطبین پافشاری دارد و همچنان هم طبق آن رفتار میکند. افزایش شباهتهای میانفردی موجب افزایش جذب میانفردی میشود. در نتیجه، همگرایی یک استراتژی است که به فرد این امکان را میدهد تا شبیه به دیگری شود.
مثال خوب این نظریه حضور هموطنان ترکزبان در خوابگاههای دانشجویی در ایران است. هرگاه آنها احساس کنند برای پذیرفته شدن در جمع نیاز به همگرایی دارند سعی میکنند لهجه خود را با فرهنگ کلی و زبان فارسی مطابقت دهند و به طور مثال در جمع فارسی صحبت میکنند به جای ترکی. اما به طور مثال برای شبهای دورهمی و یلدا اکثر اوقات تلاش میکنند یک دورهمی همگرایانه متشکل از ترکزبانان به طور انحصاری تشکیل دهند.
بعضی از افراد سایر اقلیتها اما چنین رفتاری ندارند و در شب یلدای خوابگاهی تجربه فراقومی دارند. این نشاندهنده این است که هموطنان ترک نیاز به این واگرایی را با توجه به موقعیت خاص مواجه با برخی از کلیشههای نژادپرستانه علیه ترکزبانان و همچنین تفاوت فرهنگیشان با اکثریت انتخاب میکنند.