بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه پایاننامه مقایسه فرآیند توسعه در پهلوی دوم و جمهوری اسلامی ایران (با تاکید بر برنامههای توسعه)
درس توسعه و جهانیسازی
استاد دکتر حسن بشیر
دانشجو: احسان امینی باغبادرانی
دانشگاه امام صادق (ع)-دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
مشخصات پایاننامه
برجی، مینا (۱۳۹۶) «مقایسه فرآیند توسعه در پهلوی دوم و جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر برنامههای توسعه)»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بیرجند، ۱۶۶ صفحه
موضوع کلی
محقق در این پایاننامه سعی دارد فرآیند توسعه را در دو دوره قبل و بعد از انقلاب مقایسه کند و همچنین دستاوردها و آسیبها و هدف و ایدئولوژی و مؤلفههای حاکم بر هر یک از این دورهها را بیان کند و برای دستیابی به هدف تحقیق از روش توصیفی – تحلیلی استفاده کرده است و از منابع کتابخانهای، مقالات، اسناد و خاطرات رجل سیاسی دادهها را جمع آوری کرده است.
اهمیت در برابر سایر پایاننامهها
مؤلف به جهت پرداختن به دو بحث این تحقیق را بدیع و متفاوت از سایر تحقیقات میداند؛ ۱) «هیچ یک از پژوهشها به مقایسه برنامههای توسعه پهلوی و جمهوری اسلامی نپرداختهاند.» ۲) «پژوهش از حیث توجه به مؤلفهها، ناکارآمدیها و نقش دین و ایدئولوژی در شکلگیری برنامهها و تحول نگرش نسبت به توسعه در انقلاب ایران بدیع است.»
عناوین فصلها؛
فصل ۱ – کلیات تحقیق
فصل ۲ – چارچوب نظری
فصل ۳ – بررسی فرآیند توسعه در دوره پهلوی اول و دوم
فصل ۴ – بررسی فرآیند توسعه در جمهوری اسلامی ایران
فصل ۵ – نتیجه گیری
فصل ۱ – کلیات تحقیق
مقدمه
در ابتدای این فصل شمای کلی پایاننامه بیان شده است در ابتدا از سیر کلی توسعه در ایران سخن گفته شده است و زمان ورود آن به ایران دوره قاجار بیان شده است، نویسنده همچنین به تفاوت ماهوی توسعه در دوره پیش و پس از انقلاب اشاره داشته است و میگوید در این نقطه عطف شاهد چرخش روند توسعه هستیم در ادامه نویسنده به توضیح روش میپردازد و آنرا توصیفی – تحلیلی با هدف بررسی طرحهای توسعه در دو دوره نامبرده و شناخت نقاط قوت و ضعف آنها بیان میکند، در ادامه نیز نقشه راه پایان نامه را تشریح میکند (ص. ۲)
بیان مسئله
در این بخش به تعریفی اجمالی از توسعه پرداخته شده است و ماهیت توسعه در دوره پهلوی و بعد از انقلاب بیان شده است. در دوره پهلوی توسعه با الهام از الگوهای غربی آغاز میشود و هدف آن مدرنیزاسیون و بر مبنای ترقی و در تعارض با دین قرار داشته است در حالی که بعد از انقلاب تلاش برای همسویی میان توسعه و دین بوده است. (ص. ۳و۴)
ضرورت تحقیق
محقق فهم مؤلفههای توسعه، ماهیت و آسیبهای نظام برنامه ریزی توسعه را امری مهم به شمار آورده است و انجام تحقیق حاضر در جهت دستیابی به این فهم بیان میکند. (ص. ۴)
پیشینه تحقیق
نویسنده در این بخش به اسنادی که به موضوع تحقیق قرابت دارند اشاره میکند، در ادامه جهت تلخیص مطلب این اسناد را در قالب جدول ارائه میکنم. (ص. ۴-۶)
ردیف | نام سند | نویسنده | موضوع |
۱ | کتاب جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر | عباس کمالی | مقایسه انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران و روند تحولات و نوسازی بین این دوران |
۲ | کتاب نوسازی و اصلاحات در ایران از اندیشه تا عمل | سید احمد موثقی | کشف و شناسایی علل و عوامل ناکامی ایرانیان در نوسازی و اصلاحات از دوره قاجار تا جمهوری اسلامی ایران |
۳ | کتاب تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر | عباس غنی نژاد | به موضوعات مربوط به توسعه اقتصادی اختصاص دارد. |
۴ | کتاب برنامه ریزی در ایران ۱۳۵۶ -۱۳۱۶ | مسعود نیلی و محسن کریمی | بررسی تحولات تاریخی برنامه ریزی در ایران و بررسی نقش سازمان برنامه و بودجه در روند برنامه ریزی برای توسعه در ایران |
۵ | کتاب موج دوم تجدد آمرانه | سعید لیلاز | توضیح طرح های عمرانی قبل از انقلاب به تفکیک هر برنامه و مقایسه هر یک از آنها با یکدیگر |
۶ | کتاب اقتصاد ایران | ابراهیم رزافی | بررسی واقعیت های اقتصادی کشور و آشنایی با عامل اقتصاد در روند سیاست گذاریها |
۷ | کتاب آسیب شناسی توسعه اقتصادی در ایران | غلامعباس مصلی نژاد | در این کتاب طيف گستردهای از موضوعات و پیامدهای توسعه اقتصادی ایران مورد بررسی قرار گرفته است |
۸ | کتاب برنامه ریزی در ایران و چشم انداز آینده آن | فيروز توفيق | بررسی تحولات برنامه ریزی در ایران و چشم اندازهای توسعه و آینده فرآیند برنامه ریزی در ایران |
۹ | مقاله بازتاب توسعه اجتماعی در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران (برنامه های اول تا پنجم) | اسماعیل عالی زاده | شناسایی توسعه اجتماعی و بنیان های نظری آن در قوانین برنامه توسعه کشور و نحوه بازتاب و پرداخت به آن |
۱۰ | مقاله «تحلیل انتقادی هدفهای اقتصادی برنامههای توسعه در ایران (قبل و بعد از انقلاب )» | عباس عرب مازار و خسرو نورمحمدی | تحلیل برنامههای توسعه ایران در قبل و بعد از پیروزی انقلاب با نگاه اقتصادی |
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی: طرحهای توسعه پهلوی دوم و جمهوری اسلامی ایران از چه مؤلفههایی برخوردارند؟
سؤالهای فرعی: 1- نقش دین در طرحهای توسعه پهلوی دوم و جمهوری اسلامی ایران چه بوده است؟
۲- جایگاه غرب گرایی و وابستگی در طرح های توسعه پهلوی دوم و سیاست نه شرقی نه غربی در طرح های توسعه جمهوری اسلامی ایران چه بوده است؟ (ص. ۶)
فرضیات تحقیق
فرضیه اصلی: طرحهای توسعه پهلوی دوم با توجه به سیاست ناسیونالیسم مثبت و همچنین ایده تمدن بزرگ شاه در راستای مدرنیزاسيون غربی و در راستای دستیابی به توسعه کمی و طرحهای توسعه جمهوری اسلامی ایران در راستای ارائه الگوی دینی و بومی از توسعه طراحی شده بود.
فرضیه های فرعی: ۱) طرحهای توسعه پهلوی دوم با رویکرد تعارض با دین و رویکرد توسعه در جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تعامل الگوهای توسعه و دین بود. ٢) الگوی توسعه پهلوی دوم مبتنی بر همسویی با بلوک غرب و نزدیکی به آمریکا بود، در حالي الگوی انقلاب اسلامی بر مبنای سیاست نه شرقی نه غربی و پیروی از قاعده نفی سبیل بود. (ص. ۶)
کاربردهای تحقیق و استفاده کنندگان از نتایج پایان نامه
پژوهشگران، دانشجویان و علاقه مندان رشتههای علوم سیاسی، اجتماعی و تاریخ معاصر ایران نهادها و مؤسساتی که در زمینه مطالعات توسعه در حال مطالعه و تحقیقاند. (ص. ۷)
روش تحقیق
روش تحقیق توصیفی- تحلیلی میباشد. روش جمع آوری دادهها منابع کتابخانهای، مقالات و اسناد میباشد. (ص.۷)
فصل ۲ – چارچوب نظری
در این فصل توسعه و معانی مختلف آن بیان شده و سپس دیدگاهها و رهیافتهای مختلف دستیابی به توسعه بیان شده است و سپس رابطه دین و توسعه با نظریات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. (ص. ۹)
مفهوم توسعه
در این بخش مفاهیم مختلف توسعه بیان شده است که به ارائه آن در قالب جدول میپردازم. (ص. ۹-۱۱)
نظریه پرداز – منبع | مفهوم ارائه شده از توسعه |
میردال | ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر یا انسانیتر |
فرهنگ المورد | معادل لفظ انگلیسی پیشرفت و مشتق از واژه وسعت، به معنای رشد و گسترش تدریجی |
فرهنگ انگلیسی آکسفورد | رشد تدریجی در جهت پیشرفته شدن و قدرتمندتر شدن |
لغت نامه دهخدا | فراخی و فراخ کردن |
لغت نامه معین | گشاد کردن، وسعت دادن، ترقیو پیشرفت |
نظریه نوسازی | خروج تدریجی از لفاف و پوششِ جامعه سنتی |
مایکل تودارو | توسعه به معنای ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و انسانیتر که سه هدف تأمین نیازهای اساسی، اعتماد به نفس و آزادی و توانایی انتخاب را پیگیری میکند |
دیدگاههای نظری پیرامون توسعه
مفهوم تکامل اجتماعی: توسعه در این دیدگاه یک فرآیند خطی است و به صورت تکاملی است و انقلاب را مردود میشمارد، توسعه در این دیدگاه گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است.
الگوی وابستگی: این مکتب علت عقب ماندگی جوامع توسعه نیافته را وابستگی به کشورهای پیشرفته میداند.
رفتارگرایی: در این رویکرد توسعه سیاسی محصولی از عوامل اجتماعی و اقتصادی است.
الگوی فرارفتارگرایی: در این دیدگاه نظریه تکامل خطی پیچیدهتر شده است و برخی عوامل کیفی به عوامل کمی افزوده شدهاند، در این دیدگاه تنها راه توسعه مسیر غرب نیست. (ص. ۱۱-۱۳)
رابطه دین و توسعه
در این بخش رابطه دین و توسعه از دیدگاه سه اندیشمند یعنی وبر، مارکس و هابرماس مورد بررسی قرار میگیرد، وبر در دو سطح عملی و نظری این رابطه را بررسی میکند، در سطح نظری ادیان الهی رویکرد مثبت در مورد توسعه فرهنگی که توسعه اقتصادی از آن ناشی میشود دارند، در سطح عملی نیز تأثیر دین در شکلگیری توسعه جوامع صنعتی بررسی میشود، بر خلاف وبر، مارکس رویکردی محافظه کارانه دارد و عامل بدبختی طبقه کارگر است، هابرماس نیز عقلانیت جای دین را در جامعه مدرن گرفته است و دین نقش حاشیهای دارد. (ص. ۱۶-۱۴)
سنجش رویکردهای ارتباط میان دین و توسعه
این ارتباط را میتوان در سه دسته کلی تعارض، تمایز و تضاد جای داد، رویکرد تعارض، توسعه برگرفته از عقل بشر است و با دین در تضاد است، در رویکرد تمایز، توسعه و دین قلمروهای متمایزی دارند، رویکرد تکمیل نیز بیان میکند که رویکرد دینی و توسعهای باید در کنار یکدیگر توضیح داده شوند. و مکمل یکدیگر هستند. (ص. ۱۷-۱۶)
فصل سوم – بررسی فرآیند توسعه در دوره پهلوی اول و دوم
محتوای این فصل عبارت است از مختصات و ویژگیهای توسعه در دوران پهلوی اول و شروع فکر برنامه ریزی در این دوران و همچنین بررسی طرحهای توسعه پهلوی دوم با ذکر نتایج و ناکامیها و موفقیتهای هر برنامه و همچنین تأثیر ناکارآمدی توسعه در شکلگیری انقلاب ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
مختصات توسعه پهلوی اول
اصلاحات در این دوره محدود و بیشتر معطوف به توسعه اقتصادی و عمرانی است. (ص. ۲۲)
مختصات توسعه پهلوی دوم
در این دوره فرآیند نوسازی پیگیری شد و به نوسازی اجتماعی و اقتصادی پرداخت و ملاحظات مذهبی را کنار گذاشت. (ص. ۲۳)
پیشینه برنامهریزی در ایران
روند توسعه و نوسازی در ایران قدمتی بیش از یکصد سال دارد و آغاز آن به تحولات فکری و اقتصادی و سیاسی ایران عصر قاجار تحت تأثیر تجدد باز می گردد، اما این حرکت تنها در زمان بعد از مشروطه به ویژه با حکومت رضاشاه که موفق به ایجاد حکومتی متمرکز با اختیارات کامل و مطلق گردید جربانی مناسب یافت، محمدرضا پهلوی نیز به ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد بر پایه این امر توانست روند نوسازی و توسعه در ایران را در قالب برنامه های دولتی پیگیری نماید (یزدانی زازرانی، ۱۳۹۰ ۱۸۹) (ص. ۲۵) در این قسمت برنامه ریزی پس از انقلاب بیان نشده است.
ساختار برنامهها در ایران
برنامههای عمرانی در پیش از انقلاب طی سالهای ۱۳۲۷-۱۳۵۶ به پنج برنامه تقسیم میشد و به این علت که بیشتر جنبه عمرانی داشتند و کمتر به جنبههای متفاوت توسعهای پرداختند، به عنوان برنامههای عمرانی معروف شدند. (ص. ۲۸-۲۷) طرحهای توسعه هر برنامه در این دوره متأثر از عواملی چون: فضای دو قطبی نظام بین المللی و رقابت ابرقدرتها و نوع روابطی که رژیم پهلوی دوم با این بلوکها داشته است، بوده است و کاهش یا افزایش قیمت نفت و همچنین ناکارآمدی نهادهای تصمیمگیر میتوانست بر کامیابی یا شکست برنامهها مؤثر باشد. (ص. ۷۸) در این به تفصیل هر یک از برنامهها توضیح داده شدهاند و در ذیل هر کدام به دستاوردها و مشکلات و نارساییها و هدف و ایدئولوژی حاکم بر آن میپردازد. محقق در این قسمت در یک جدول به ارائه نموداری مطالب همت گماشته است.
فصل ۴ – بررسی فرآیند توسعه در جمهوری اسلامی ایران
در این فصل در ابتدا مفاهیمی مانند توسعه و تعالی مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه نویسنده توسعه را از دیدگاه امام خمینی (ره) شرح داده است و بعد از این مراحل به بررسی مؤلفههای توسعه جمهوری اسلامی ایران یعنی طرح اول تا چهارم توسعه پرداخته است و نتایح این طرحها نیز بیان شده است.
مفهوم توسعه و تعالی
تعالی به معنای رشد، تحول و پیشرفت بیان شده است و نوعی رسیدن به هدفی ارزشمند است و البته تنها شامل بعد مادی نمیشود، توسعه نیز نوعی تحول کمی و کیفی است و فرآیندی در هم تنیده است و همچنین معنای فراهم شدن زمینه برای پیدا شدن ظرفیتها را در خودش دارد. تعالی و توسعه گاه هم معنی و از دیدگاه برخی دیگر معانی متضادی دارند و علت آن در نظر گرفته نشدن اخلاق در توسعه است و به دلیل همین تعارض تعبیر دیگری از توسعه شد که توسعه در معنای بومی / اسلامی بود.
نظریات مطرح درباره توسعه و تعالی
در این بخش نویسنده دیدگاههایی را از نظریه پردازان مختلف پیرامون توسعه و تعالی نقل میکند که به بیان آن میپردازیم. حمید مولانا (۱۳۷۴) مفهوم توسعه به معنای غربی آن را مورد نقد قرار میدهد و توسعه و عدم توسعه را حالت و وضعیت فکر ما میداند و آن را یک خردگرایی ویژه غرب و ابزار سلطه جویی معرفی میکند، صادقی (۱۳۸۹) از الگوی دینی توسعه سخن میگوید و آن را متفاوت از الگوی توسعه غربی معرفی میکند، حمزه پور (۱۳۸۷) نیز بر این باور است که ارزشهای برآمده از انقلاب در راستای افسون زدایی از ساحت دیدگاههای مادی گرابه جهت فرآوری نگرههای جدید در عرص پیشرفت و توسعه هستند. میرباقری (۱۳۸۷) معتقد است تعالی فراگردی از توسعه انسانی است که به جای غایتمندی مادی، به جهان بالا و زندگی اخروی میاندیشد. (ص. ۸۲-۸۴)
توسعه از دیدگاه امام خمینی (ره)
امام خمینی کلمه توسعه را در بیانات و مکتوبات خود بسیار کم به کار بردهاند. ایشان بیشتر از عباراتی نظیر بازسازی، نوسازی، تعمیر، بنا کردن، ساختن، آباد کردن استفاده کردهاند. در نظر امام بازسازی و آباد کردن کشور بدون احیاء فرهنگ اصیل اسلامی، ترقی در سایر زمینهها مانند عدالت اجتماعی، آموزش و پرورش، خودسازی، تقوا و غیره میسر نیست. همان طور که اشاره شد توسعه از نظر ایشان امری فراگیر و همه جانبه است و تمامی عرصههای حیات آدمی را در برمیگیرد که این معنی خیلی وسیعتر و عمیقتر از مفهوم توسعه در ادبیات غرب است.» (ص. ۸۴) و در دیدگاه ایشان هدف اصلی از توسعه کسب مادیات نیست بلکه آرامش حقیقی در کسب سعادت و معنویات است.
شرایط اجتماعی – اقتصادی پس از انقلاب
پس از انقلاب به دلیل ایدئولوژی متفاوت با دوران قبل و توجه به بسط عدالت اجتماعی و تساوی و تعادل، رویکرد محرومیتزدا و برخوردار کردن روستاها از امکانات رویدادهای دیگری را رقم زد، این رویکرد بر دو بخش عدالت اجتماعی و تعدیل شکاف شهر و روستا قابل تقسیم بندی است. البته با شروع جنگ تحمیلی شرایط اجتماعی و اقتصادی دچار دگرگونی شد که این رخداد اجرای برنامه توسعه را دشوار میکرد. (ص. ۸۵)
برنامهریزی در ایران بعد از انقلاب
«ایران پس از انقلاب در شرایطی بود که میتوان آن را به عنوان دوران بدون برنامه نام برد. در این دوران قبل، هنگام و بعد از پیروزی انقلاب)، به برنامه ریزی کشور چندان توجه نشد و شکست برنامه پنجم، بدون بررسی و روشن شدن علل آن، بر سازمان برنامه و بودجه و تفکر برنامه ریزی کشور تأثیر بدی گذاشت. البته تلاشهایی برای تنظیم برنامه انجام گرفت و برنامه هایی نیز نوشته شد، اما تصویب و نهایی نشد» (عرب مازار و نور محمدی، ۱۳۹۵: ۳۰). (ص. ۸۸)
مدل توسعه در جمهوری اسلامی ایران
در این بخش برنامه ریزی در ایران پس از انقلاب (از ابتدای جنگ) مورد بررسی قرار گرفته است و ابتدا به توسعه در سالهای جنگ پرداخته شده است و سپس برنامههای پنج ساله توسعه تحلیل شده است و عملکرد، جهت گیریها و موفقیتها و ناکامیها ارائه شدهاند.
مدل توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی را تا سال ۱۳۶۸ می توان مدل توسعه درون گرا و راهبرد آن را جایگزینی واردات نامید. در این دوران اقتصاد کشور مبتنی بر برنامه ریزی دولتی بر پایه خودکفایی و خوداتکایی داخلی بود و میزان دخالت دولت در آن بسیار بالا بود و تلاش می شد با اتکا بر منابع داخلی با حداقل تعامل با نظام بین الملل، کشور از واردات خارجی بی نیاز قرار گردد و راهبرد توسعه صادرات باعث شد که تلاش زیادی برای تعامل با جهان خارج صورت گیرد. زیرا مدل توسعه برون گرا چنین رفتاری را ایجاب می کرد.
«در ادامه این مدل برنامه های اول و دوم و سوم و چهارم توسعه کشور نیز همین راهبرد را دنبال کردهاند که پیوند با اقتصاد بینالملل و بازارهای جهانی را اجتناب ناپذیر ساخته است» (سجادپور و نوریان، ۱۳۸۹، ۶۰). (ص. ۸۸) بنابراین توسعه صادرات و دخالت دولت دو مؤلفه اساسی در برنامههای توسعه در برنامههای توسعه پس از انقلاب هستند.
بعد از انقلاب اسلامی از مفهوم توسعه برداشت ایدئولوژیکتری شد و گفتمان تعالی در برابر ترقی به معنای غربی آن قرار گرفت، در این گفتمان عزت و سعادت و همچنین معنویت مد نظر قرار میگرفت، یعنی علاوه بر عمران و آبادانی به تکامل سیرت انسانها نیز پرداخته میشد. بعد از وقوع انقلاب، جنگ تحمیلی آغاز میشود و برنامههای عمرانی با توجه به این واقعه متوقف میشود، پس از جنگ دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی فرا میرسد و درآمدهای نفتی افزایش مییابد و خرابیهای ناشی از جنگ بازسازی میشوند، برنامه دوم توسعه با هدف ایجاد ثبات در روندهای اقتصادی کشور شروع میشود و توسعه اقتصادی از اهداف اصلی آن است. برنامه سوم توسعه از سال ۱۳۷۹ یعنی ریاست جمهوری محمد خاتمی شروع شد، با توجه به رویکرد دولت، اولویتها گسترش همکاری بین المللی و اصلاح ساختار جهت کاهش فقر و محرومیت بوده است.
برنامه چهارم از سال ۱۳۸۵ و با ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد شروع شد که در آن با بسترسازی رشد اقتصادی و سازماندهی نهادهای حمایتی و هدفمندی یارانهها و… مواجه هستیم.
فصل ۵ – نتیجهگیری
در این بخش به جمع بندی کل پایاننامه پرداخته میشود و سیر کامل پایاننامه بیان میشود در ادامه خلاصه این قسمت زا ارائه میکنم؛ قبل از انقلاب هیچ یک از برنامههای توسعه نگاه جامع و بومی نداشتند، در همه برنامههای قبل و بعد از انقلاب، درآمد ناشی از فروش نفت به عنوان اصلیترین منبع تأمین منابع مالی برنامه میباشد. (ص. ۱۳۲)
در یک بررسی کلی از توسعه عصر پهلوی به این نتیجه رسیدهایم که توسعه این دوره مبتنی بر ترقی و مدرنیزاسیون غربی بود و عنصر دین در پیشرفت، آبادانی و در کل در نظام برنامه ریزی و طرح های توسعه نادیده گرفته شد. توسعه ای کمی که فقط رشد اقتصادی را مدنظر داشته بدون در نظر گرفتن عوامل کیفی و بومی سازی توسعه، بی توجهی به ابعاد دیگر توسعه، نظیر توسعه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از دیگر شاخصه های توسعه عصر پهلوی است، لذا چنین رژیمی از مقبولیت مردمی هم برخوردار نبود. (ص. ۱۳۲) برنامههای توسعه در ایران بیشتر رویکرد اقتصادی داشتند.
رژیم پهلوی دوم به دنبال توسعه کشور از طریق مرنیزاسبون غربی بود و برای رسیدت به توسعه غربی از ایزار سرکوب استفاد میکرد. که به مرور طبقه سنتی و دینی را به حاشیه راند. در دوران پس از انقلاب توسعه با رشد اقتصادی و تولید مترادف گرفته میشد، در دوره اصلاحات و شکلگیری گفتمان اصلاح طلبی توسعه با آزادی، مشارکت مردم، جامعه مدنی و… معنا شد، در دولت احمدی نژاد توسعه به نحوی متفاوت از قبل معنا شد و عدالت محور توسعه انگاشته شد. (ص. ۱۳۲)
توسعه در جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر الگوی اسلامی و تعالی و پیشرفت و توسعه ضمن توجه به دین بود و این وجه ممیز توسعه در جمهوری اسلامی ایران با دوره قبل انقلاب بود اما در هر دو دوره تحقق بسیاری از برنامههای اقتصادی و اجتماعی به شدت تحت تأثیر نوسانات قیمت نفت بوده است. وجه مشترک برنامههای توسعه پس از انقلاب دوری گزینی از اقتصاد تک محصولی و تأکید بر رفاه اقتصادی است. (ص. ۱۳۴)
نویسنده در انتها به ارائه جامعی از هر دو برنامه قبل و بعد از انقلاب پرداخته است که در ادامه نقل میکنم: «افتراق و اشتراک در هر دو برنامه قبل و بعد از انقلاب را میتوان چنین برشمرد: توجه کم به بخش خصوصی به حاشیه رانده شدن بخش خصوصی و عدم تعادل بین دو بخش خصوصی و دولتی باعث ناکارآمدی توسعه شدند. برنامه ها به سمت بزرگ تر کردن دولت و بخش دولتیاند و شاهد تصدی کامل دولت در برنامهها بودیم. اتکا به بودجه نقت: وابستگی زیاد به تفت و بودجه نفتی در قبل از انقلاب باعث شد که در برنامه پنجم تجديد نظر حاصل شود. وابستگی به نفت و توسعه برونزا باعث دور شدن دولت از اهداف اصلی توسعه میشود. توجه کم به توسعه سیاسی. توسعه نامتوازن: در کشور ما توسعه اقتصادی اتفاق افتاده ولی روند توسعه در بخشهای دیگر عقب مانده است. برداشت تک بعدی از توسعه از عوامل دست نیافتن به توسعه محسوب میشود.
در دوران پهلوی هم توسعه اقتصادی به همه عرصهها اولویت داشت و در بخش سیاسی توسعه به فراموشی سپرده شد. نگاه بلندپروازانه در قبل از انقلاب، درآمد سرشار نفت در سال های ۱۳۵۰ باعث غرور و خودبزرگ بینی در شاه شد که به طور کلی نگاه وی را نسبت به توسعه دگرگون کرد و به دنبال سهم خواهی بیشتر از نفت بود. نگاه آرمان گرایانه در بعد از انقلاب: در برنامه ریزی در بعدازانقلاب رویکردی آرمان گرایانه وجود دارد که این آرمانها با توانایی مناطق سازگار نیستند. ناموفق بودن توسعه روستایی: با اجرای برنامه اصلاحات ارضی در سالهای اجرای برنامه سوم به جای این در زمینه کشاورزی خودکفایی حاصل شود باعث شد که دیگر کشاورزان نتوانند روی پای خود بایستند و جزء دهقانان بی مزد به حساب میآمدند. همین امر باعث مهاجرت از روستا به شهر و نارضایتی و اعتراضات گسترده در این طبقه شد. ناموفق بودن در تمرکززدایی و عدم توجه به مقوله عدالت جنسیتی و برابری زن و مرد هم از دیگر نقاط اشتراک برنامهها بود» (ص. ۱۳۵)
ارائه پیشنهادات
نویسنده مشکل اصلی توسعه در ایران را مدت زمان طولانی طرحهای توسعه میداند و راهکار او ارائه دورههای کوتاه مدت است و همچنین به عنوان راهکار دوم توجه به تمامی جنبههای توسعه را شرط توسعه صحیح میداند:
«اگر به دنبال توسعه متوازن هستیم باید شرایط و محیط جامعه و امکانات و نواقص آن را هم در نظر بگیریم. برنامهریزان به جای داشتن نگرش آرمان گرایانه، به سمت واقع گرایی حرکت کنند و بیشتر به واقعیات موجود در محیط توجه داشته باشند و همچنین استفاده از نظریات کارشناسان و متخصصین برنامهریزی در میزان موفقیت طرحهای توسعه مؤثر میباشد، توسعه تک بعدی و اقتصادی و بر پایه نفت نباشد و به توسعه اقتصادی و سیاسی هم پرداخته شود، لذا باید در فرآیند توسعه به تمامی جنبههای توسعه توجه داشته باشند.» (ص. ۱۳۶)
منابع
عرب مازار، عباس، نور محمدی، خسرو (۱۳۹۵) «تحلیل انتقادی هدفهای اقتصادی برنامههای توسعه در ایران (قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی)» مطالعات و تحقیقات اجتماعی ایران، دوره ۵، شماره ۱، صص ۴۲-۱۹
صادقی، هادی (۱۳۸۹) «به سمت الگوی دینی توسعه»، خردنامه همشهری، شماره ۶۰، صص۵۱-۴۶
حمزه پور، علی (۱۳۸۷) «ضرورتها و ویژگیهای الگوی اسلامی / ایرانی» نامه دولت اسلامی، سال اول، شماره ۳و۴، صص ۱۹۹-۱۸۰
مولانا، حمید (۱۳۷۴) «ایجاد یک اسلام ملایم، نقشه اصلی غرب برای رویارویی با جنبش اسلامی معاصر است»، صبح، سال اول، شماره ۱۲، صص ۱۲-۹-۸
میر باقری، سید محمد مهدی (۱۳۸۷) «دولت اسلامی و تأملاتی در ضرورت باز تولید فرهنگ دگرگونی (انحلال فرهنگ توسعه در فرهنگ تعالی)»، نامه دولت اسلامی، سال اول، شماره ۲، صص ۸۵-۷۲
یزدانی زازرانی, محمد رضا, قصری, اسداله, نیک مرام, زین العابدین. (1390). ‘برنامه ریزی توسعه؛ بررسی استراتژی توسعه اقتصادی در برنامه عمرانی پنجم 1352-1356’, فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللی, 3(8), صص. 175-204.